شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد تابيده روي آينه ي آسمان هنوز گرد غروب ريخته در پهن دشت رزم پايان گرفته جنبش خونين کار زار آنجا که برق نيزه وفرياد حمله بود پيچيده بانگ شيهه ي اسبان بي سوار پايان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطيده روي بستر خون پيکري شهيد خاموش مانده صحنه وگ
ساعت ویکتوریا
پرستوي غريب
رتبه 0
0 برگزیده
749 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top